یادهای ناب

ساخت وبلاگ

یادم نمی ماند انتظار ندارم کسی یادش بماند به قدر گفتن های اندک هم انتظار شنیدن ندارم.
دلیل منطقی ندارم به کسی بگویم تولدت مبارک. آدم که در تولدش هیچ دخالتی نداشته هیچ اراده ای نکرده. تبریک را به کسی و برای وقتی میگویند که کاری کرده باشد اراده ی نیکویی کرده باشد نه همینجور از سر عادت و عرف نیاندیشیده.
یا اینکه تولد کسی را تبریک باید گفت که اثری در زندگی ات داشته باشد چنانکه از حضورش رضایت داشته باشی که آنهم تولد او را باید به خود تبریک بگوییم و به اطلاع او برسانیم... یا اینکه کسی را چنان دوست بدارند که به هر بهانه ای میخواهند خوشحالش کنند... یا... 
من تبریکاتی شنیده ام خیلی معمولی که از خاطرشان سپاگزار بوده ام. اما برخی تبریکها دلچسب بوده اند. عزیزی هست که سالهاست روز تولدم را یاذاوری می کند و هماره شرمنده اش هستم چرا که یکبار هم تولدش را تبریک نگفته ام یا مثل عزیزی که هماره یک هفته زودتر تبریک میگوید و هربار یادوآریش میکنم اما همچنان برلی او یک هفته زودتر زاده ام...
اما دو تبریک غیرمعمول را دریافته ام در طول عمرم؛ یکیش عکسی بود که برایم بدون هیچ شرحی ارسال شد وقتی بازش کردم صفحه یک تقویم بود که روز تولد یک دوست عزیز را یاذاوری کرده بود و دیگری همین ماه پیش بود...
یک بسته پستی چند روز زودتر از تولد به دستم رسید (هرچند می دانستم کتابند و تقریبا چه کتابهایی) کتابهایی که دوست داشتم و مهم هستند و من در کتابخانه ام نداشته ام که چاپ اول بودند اما کارتون پست را که پاره کردم با جلد کادویی زرد زیبایی روبرو شدم با یک روبان قرمز اولین بار بود کادویی را با این ظرافت باز میکردم و به اندازه محتویاتش گرامیش داشتم روی همه کتابها یک تقویم کوچک زیبا بود بندش را که کشیدم در روز تولدم باز شد:

"تو را شناختم
تو را یافتم
تو را دریافتم
و همه حرفهایم
شعر شد
همه شعرها خوبی شد
چرا که تو خوبی این همه اقرارهاست..."

ناب ترین رفیق!
تولدت مبارک.

این هدیه و این تبریک در یادم ماندنی ست مادامی که یادم را خدا نگه دارد. یارای جبرانش دانم که ندارم. سپاسگزارم رفیق عزیزم! دوست نجیب و شریف و مهربان من...

خسته نباشید...
ما را در سایت خسته نباشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haraaf بازدید : 136 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 22:39