با چشمان بسته به افق خیره می شوم، افقی در انتهای رنگ، آنسوی دریاها، دور از قیل و قال دور از همهمه و دورتر از سکوت حتی. جایی که صدا ابر است و کلام باران...
انگاه تو دیگر تنها تو نیستی تو آنی می شوی که هرگز هیچ کس نبوده است؛ نیستی...؛ همه ی هستی...
این اعجاز موسیقی است؛ رفتن به فراسوی خیال؛ بازگشت به حقیقت از پستوی واقعیت
با سپاس از زبیگنیو پرایزنر
برچسب : نویسنده : haraaf بازدید : 121