« دوستانم، همانهایی که اگر برای سرم هم وزنش طلا جایزه بگذارند، باز هم پناهم می دهند، و برای مخفی کردنم هر خطری را به جان می خرند فقط از یک بابت مدیونم هستند: امید اندوهباری که به آنها پیشکش میکنم» آندره برتون
هر کسی در مواجهه با «چیزی» برداشت و گاهی تعبیر و تفسیر خود را خواهد داشت. این «چیز» هر چیزی می تواند باشد؛ عالَم تا آدم، مصنوعی و طبیعی، منطوق و مفهوم، واقع یا غیر واقع
حکایت فیل در تاریکی مولایمعنا را شنیده اید آن یک مواجهه بود که هر کس برداشت خود را داشت. آن فیل در تاریکی تمثیلی است از هر آن چیزی که با آن روبرو می شویم؛ فیل نماد شیئیت و موضوع و مکان و چیز، تاریکی نماد شرایط و زمان و تجربه و چیز، و فیل در تاریکی می شود «چیز»، اینجا یعنی یک وضعیت.
این مصرع شیخ سخن سعدی: « بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» نوید نیکویی رویارویی با جهان ممکنات است و مصرع دیگر این بیت « صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی» مژدهی معین رویارویی با جهان ناممکنات است. کدام جام است چون کتاب که آدمی را با هرآنچه ممکن و ناممکن رویارو کند با باده کهناش آنچنانی که خواجه شیرازی شعر، مقام «فراغتی و کتابی و گوشه چمنی» را به دنیا و آخرت نمی دهد...
باری این همه نبشتیم تا بگوییم که «چیز» در مقال مقدمه جناب کتاب عالی مقام بود. اما در متن مشروح که شاید از کتاب به مقدار اندکتر باشد (هنوز نمی دانم) مفهوم متعالی دوستی است و این آن «چیز» در نظر ماست...
پ ن: اگر به این فکر میکنید که اگر تاکید متن بر دوستی است چرا در مقدمه اش به کتاب پرداخته ای و مایلید دلیلش را بدانید،
دلیلش اینه که اولندش دوست داشتم :) دومندش معلممون گفته، یعنی از دبستان یادمون داد کتاب بهترین دوست ماست (البته نگفت اگر از روی همون بهترین دوست یعنی کتاب قرار باشه مشق شب بنویسیم میشه بدترین دشمن ما، اینو خودمون فهمیدیم) سومندش دوسترحمان هم سرایید و ما هم به زور دگنک حفظ کردیم که کتاب خودش میگه من یار مهربانم... اگر قانع شدی و به همین ادله قناعت کردی که خیر و برکت اگر نه بدون چشم طماع رو « یا قناعت پر کند یا خاک گور»... هه :)
حالا نوشت: تاریخ تحریر این رقیمه به ماه پیش یا پیش تر از آن برمی گردد، آن زمان راقم را بنا بر آن بود تا مطلب مبسوطی من باب مهابت رفاقت و سعادت دوست انشا کند که در سَطوَت و همهمهی مشغله ها این قصد محجور افتاد. حالا این مقدمه بدون متن یا پیشگفتار بدون کفتار خود جای متن و گفتار را ستانده است تا روزی که قلم دوباره راه به غنایم معنا برد و با نوشتن در باب دوست و دوستی «دوستی» کند...
برچسب : نویسنده : haraaf بازدید : 144